-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1390 11:14
عشق با سر مدارا میکند و دل را از پا در میاورد دلم پرتغال خونی وسط میدان جنگ گردویی نارسی که دست را سیاه میکند شاخه ای که پرندگان را رنج میدهد دلم باران دیوانه ای در پناه دو کوه
-
دریا
جمعه 2 اردیبهشتماه سال 1390 23:44
در سرزمین من عاقل است مرزها را میشناسد دستبند میزند وبه زندان می اندازد هر موجی که سرکشی کند سرش را در آب فرو می برد در سرزمین من آب از آب تکان نمیخورد!! پ.ن:بروسان
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 فروردینماه سال 1390 14:26
چه شکوهی دارد دشمن که سایه اش را نیز با تیر می زنند. پ.ن:بروسان
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 فروردینماه سال 1390 21:47
یه جورایی دل زده شدم از زندگی ... شایدم قاطی کردم هر چی هست اینو مطمئنم دچار روزمرگی شدم روال هر روز تو روز بعد تکرار میشه نه...باید غول زندگیو سرجاش بنشونم امیدوارم بتونم شروع داستانی جدید دخترکی به جنگ زندگی رفت
-
تکرر
شنبه 27 فروردینماه سال 1390 21:22
از پس اضطراب رسیدن ساعت ۱۲ شب سر رسید رفتنت دلم بیقراره
-
لحظات ناب!
دوشنبه 22 فروردینماه سال 1390 22:14
پدر : دخترم کنارم بشین من الان باید جای مادرتم باشم...(بغضو تو صداش حس میکردم) از زندگیت راضی هستی؟انتخابت درست بود من : چطور؟ پدر:چون الان یه سال گذشته و میتونی جواب بدی من : کمی مکث...تو چند دقیقه یه سال تو ذهنم مثل فیلم گذشت پدر : نیستی؟ من : چرا هستم ...داشتم مرور میکردم من از انتخابم راضیم کاملا و عاشقانه دوسش...
-
دیونه شدم!!!
یکشنبه 21 فروردینماه سال 1390 15:49
کلاس موازنه ی مواد ....کار با اعداد و حروف بی منطق کله شق کلاس ریاضیات مهندسی....زنگ خواب کلاس مکانیک....گنگ و مبهم کلاس تربیت بدنی...دویدن مدام که اخرشم جای اولتی کلاس دیفرانسیل...خاله بازی کلاس برنامه نویسی...اعصاب خورد کن ... اخه منو چه به این کارا؟
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 17 فروردینماه سال 1390 00:51
تعطیلات هم مثل گذر ابرهای بهاری با سرعت گذشتن و تو هم دوباره رفتی من موندمو تنهایی که همیشه یارو یاورمه
-
بهت!!!
جمعه 12 فروردینماه سال 1390 21:57
هر چه خواست گفت و او هیچ نگفت در سکوت شیشه ای نگاهم به چشمانش نگریستم چه بیصدا موج چشمانش قلبم را شکست
-
حلوا!!!
شنبه 6 فروردینماه سال 1390 14:34
تا به حال اینقدر واقعی رویا را در خواب لمس نکردم تشکر از برای خیرات ... خوشحالم که مرا میبینی هنوز به فکرم هستی دوستم داری و خوشحال تر از اینم که دیدم از درد رهایی یافتی میدانم که میدانی دوستت دارم
-
بوی عیدی!
یکشنبه 29 اسفندماه سال 1389 13:12
و تازه شد ... بوی خوبی گرفت... همه ی انچه که آموختیم و زندگی کردیم آغاز شد باز هم آموزشی و زندگی بر خود مبارک پنداشتم بر شما نیز
-
حساب کتاب آخر سال!
سهشنبه 24 اسفندماه سال 1389 20:32
داشتم واسه سال ۸۹ چرتکه میزدم دیدم جز یک مورد که اونام ازدواج با همسرم بود بقیش سال خوبی واسم نبود سالی که گذشت واسه شما چطور بود دوستان؟
-
جنگ آخر سال
یکشنبه 22 اسفندماه سال 1389 16:48
بازم داریم به چهارشنبه سوری نزدیک میشیم بازم صداهای مهیب و ترسناک من که یاد جنگ های ستاره ای میوفتم شما چطور؟
-
تست هوش
شنبه 21 اسفندماه سال 1389 23:05
اگر گنجشک ۴ پا داشته باشد انگاه جمع پاهای ۵ جوجه و۴ گربه چندتا میشود؟
-
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم!
پنجشنبه 19 اسفندماه سال 1389 00:02
سلام دوستان سالگرد ازدواج من و همسرم نزدیکه اما نمیدونم چی بهش کادو بدم به نظر شما چی براش بگیرم؟
-
عجیب!!!!
دوشنبه 16 اسفندماه سال 1389 21:16
حس میکنم دنیا مثل گردونه قرعه کشی بانکها میمونه اما من مثل بقیه توپها نمیگردم تا چرخش گردونه باعث سرگیجم نشه نمیدونم چرا چرخونه وایساده من میچرخم؟ !
-
امروز
یکشنبه 15 اسفندماه سال 1389 23:40
سر کلاش آشنایی با قرآن(درس یه واحدی) استاد برگشت گفت : میخوام یه تحقیق بدم بهتون واسه ارفاق احتمالی توی نمره پایانی! بعد از اتمام درس رفت سراغ موضوع تحقیق گفت: در بیارین توی قرآن چند سوره با حروف مقطعه هست حروف مقطعه و نام سوره و تلفظ عربیشو بنویسین بیارین 25% داره!!!!!!!!!!!!!!!!! آخه آدم چی بگه؟!
-
دلشکسته
جمعه 13 اسفندماه سال 1389 20:43
زیبا بود هزاران جوانه که از زیر برگ های خشکیده پاییزی سرک میکشیدند و نگاهم میکردند لبخند میزدند و با وزش باد میرقصیدند و از آمدن بهار شاد بودند کاش تو نیز بعد از گذران پاییز و زمستان دوباره بیدار میشدی لبخند میزدی و نگاه گرم و مهربانت نوازشم میکرد آه... سکوت بر تمام قبرستان حاکم بود اما در گوشم صدای لا لایی هایت را...
-
هیچ
سهشنبه 10 اسفندماه سال 1389 19:50
باز هم به صفحه موبایل خیره شدم تا خبر بدهی میایی یا نه خسته شدم دیگر مهم نیست ... مشترک مورد نظر در شبکه موجود نمی باشد لطفا بروید به درک!
-
دیدار
پنجشنبه 5 اسفندماه سال 1389 19:28
نگران نباش اشک هایت را اینقدر بی حساب خرج نکن میدانم چه میکشی میان یک مشت سفله نگران نباش میدانم از جنس آنان نیستی برای رسیدن به آینده بهتر تحملشان میکنی عزیزم فردا به دیدنت می آیم شک نکن...
-
دلتنگ
سهشنبه 3 اسفندماه سال 1389 22:32
میدانم چه بر تو میگذرد... چون آیینه اش در دست من است
-
دربند!!!
یکشنبه 1 اسفندماه سال 1389 00:24
دوستی و رشته محبت تو چون بندی محکم بدست و پایم بسته شده و در کمند دوستی گرفتارم چگونه اعلام کنم که بنده او هستم!؟
-
نغد سازنده!!!و سرانجام آن!
جمعه 29 بهمنماه سال 1389 23:05
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 یاد نقد فیلمهای فجر بخیر و اقای فراستی عزیزپشمالو اصلا میدونه نقد با کدوم ق نوشته میشه؟ سوال از فراست جان: کدام گزینه صحیح است ؟ ۱ -نقد 2-نغد 3-چرت و پرت - فراستی : مسلما چرت پرت -چرا؟ -چون عقده اییم چون بلد نیستم فیلم بسازم دوست دارم فیلمای بقیه رو خراب کنم -...
-
پژواک!
شنبه 23 بهمنماه سال 1389 13:15
وقتی شاعری میمیرد اول از همه خدا خبر دار میشود
-
Final straw
چهارشنبه 20 بهمنماه سال 1389 20:46
As I raise my head to broadcast my objection As your latest triumph draws the final straw Who died and lifted you up to perfection? And what silenced me is written into law. I can't believe where circumstance has thrown me And I turn my head away If I look I'm not sure that I could face you. Not again. not today. not...
-
کدام؟!
چهارشنبه 20 بهمنماه سال 1389 14:34
خیلیامون الان تو فکر خرید ولنتاین هستیم اما اصلا دلمون میخواد به جای روز عشق غربی ها روز عشق ایرانی سپندارمذگان رو جشن بگیریم؟ روز 25 بهمن(14 فوریه) ولنتاین،29 بهمن سپندارمذگان شما بگو کدامیک؟؟؟
-
تولدت مبارک
یکشنبه 17 بهمنماه سال 1389 02:13
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 زیبا ترین لحظاتم در بودن تو خلاصه میشود فکر نبودنت ،کمتر بودنت تنهاییم را که غولی 19 ساله است بزرگتر میکند اما نمیدانم چگونه بر تو ثابت کنم که میپرستمت چگونه در چشمانت بنگرم تا اوج بودنم را احساس کنی دوستت دارم کاش کلمه ای زیباتر میافتم.....
-
افسوس!
یکشنبه 17 بهمنماه سال 1389 02:05
کاش میدانستم کیستم کاش باز هم بودنت تمام نبودنم میشد کاش آغوشت تنها مکان امن دنیا را از من دریغ نمیکردی کاش صبری داشتم به وسعت زلال چشمانت کاش پیچکی بودم و تا ابد به دورت حلقه میزدم اما افسوس مجال ماندن اندک بود ...
-
مرگ!
جمعه 15 بهمنماه سال 1389 02:03
من همانگونه که در درگاه پنجره غرق در صورتهای شیرین بی هیچ الت قتاله ای به قتل رسیده ام، چشم های تو بی هیچ حرفی سنگ قبر من است
-
مسیر
چهارشنبه 13 بهمنماه سال 1389 22:01
اگر میخواهی خوشبخت شوی باید به قوانین زندگی آشنا باشی زندگی جنگ نیست عمل است... خیلی جاها جواب میده اما بعضی جاها مثل اداره جات ایران باید بجنگی یا.... اگه گفتی؟؟ آفرین پارتی داشته باشی