آزادی...

  راز را...حرف را در سکوتی شنیدنی

  در شبی مهتابی دیدم

  فسانه ای گشت و باز افسانه ای ساخت

  ابر را ، باد را در بهاری دیدم

  در ساحلی شنی

  آزادم...



نظرات 3 + ارسال نظر
absolution جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:09 ب.ظ http://www.absolution.blogsky.com

آزادی از آن توست...
بمان به آنچه اعتقادش داری...

میمانم...

هانیه شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:08 ق.ظ http://gamaj.blogsky.com

اگر آزادی سرودی می خواند . . . کوچک . . . همچون . . .

متشکرم ...

تو شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:38 ق.ظ http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

شما رو تخم چشمای ما جا دارید خانم....
وبلاگتون هم مبارک...باید ما رو هم از این به بعد تحمل کنید که خوانندتون باشیم...
در ساحل شنی آزادم خیلی حس خوبی داشت...مرسی....

شکست نفسی میکنید...
مرسی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد