منم بعضی وقتا خودم رو گم میکنم دنبال خودم راه می فتم تا خودم رو پیدا کنم طول میکشه تو مدتی که گم شدم اعصابم خرده منتظرم منتظر پیدا شدنم و بلند شدنم کسی که با زندگی میسازد زندگی را میبازد ِبا زندگی نساز ِزندگی را بساز خدا پشت و پناهت
بابا من اصلا همه حرفی که زدمو پس میگیرم. تسلیم! خوب؟ یه پست که باعث نشده من شما رو لینک کنم. اینم نقده خوب حکم که نیست! حتی نقدمم پس می گیرم. اون کامنتمم پاک کن.
سلام... من ناراحت شدم؟اصلا باور کن...حتی به نقدتم فکر کردم دیدم یه جاهایش درسته اما هر کسی یه سبک نوشتاری داره دلیل بر کلیشه نیست
نگینツ
چهارشنبه 31 فروردینماه سال 1390 ساعت 12:36 ق.ظ
ایشالا که تو راهت موفق میشی... واسه منم خیلی زجر آوره وقتایی که حس میکنم همه چیز روزمره شده برام
سلام همه الان همینجوری شدنانگار امروز دیروزه میفهمی چی میگم که ولی خوب باید امید داشت همین که زنده ایم و نفس میکشیم عالیه با عشق هر روزت رو شروع کن روز قشنگی میشه برات
اره تقریبا همه... مرسی دوست عزیزم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
این نیز بگذرد...
اره خب اینم جزء دایره زندگیه... و کلا زندگی میگذره
درود بسیار ....
محکم باشید بانو ... محکم باشید . شما مسئولیت ها دارید . باید روحی نرم و شانه یی محکم بسازید... حتم دارم موفق می شوید.
سلام...
مرسی خیلی انرژی گرفتم
امیدوارم بتونم
منم بعضی وقتا خودم رو گم میکنم
دنبال خودم راه می فتم تا خودم رو پیدا کنم
طول میکشه تو مدتی که گم شدم اعصابم خرده منتظرم
منتظر پیدا شدنم و بلند شدنم
کسی که با زندگی میسازد زندگی را میبازد ِبا زندگی نساز ِزندگی را بساز
خدا پشت و پناهت
من خودمو پیدا کردم اما راه و گم کردم
راه سختی مانده در پیش...
اره
هنوز هم تا همیشه راه هست...!
جاده ها منتظرند...یک جا نشین و نگو که روزمره شدم!!
به قول سهراب:
گوش کن! جاده صدا می زند از دور قدم های تو را!
خب محدثه جان منم خط اخر همینو گفتم...بوس
و این فلسفه زندگی همه مان است!!
تو تنها غصه نخور عزیزم...
اره میدونم...
باشه...بازداشت شدی؟
تو میتونی
چرا بووس نداااری؟
چرا چی؟!!
پس به امید پیروزی !!!!!
امیدوارم...
دخترک شمشیر میخوای؟
نه من بدون سلاح میجنگم پسرک
دختر تو چته دلمونو ریش ریش کردی
این پسره کوش آخه
عزیزم این ربطی به پوریا نداره با خودم بودم
پست کلیشه ای کامنت های کلیشه ای در پی دارد.
کلا حس می کنم مدلم دشمن تراشه! چرا من نمی تونم آدم شم! باور کن گله دارم از خودم.
پست من کلیشه اییه؟
پس اشتباه خوندی ...این پست درباره مبارزه با افکار بود...
روزمرگی.تکرار مکررات.کلیشه.من ها...
برو وثیقه بذار داش پوریارو درا
نه دقیقا روزمرگی منظورم نبود...افکار تکراری بود
نمیشه
جان من گیر نده
از صبح با، صدای زنگ سرد ساعت ِاسترس،
از صبح با، سرعت ِقدم های تند و مضطرب،
صبح، ظهر، شب همه روزامون شدن مثل هم
صبح، ظهر، شب همه روزامون شدن مثل هم.../
اری دوست من...پس واسه همه همینطوریه...
سلام آبجی...من از شما یه سوال پرسیدم،منتظر اون بودم...
چه سوالی داداشی؟
بابا من اصلا همه حرفی که زدمو پس میگیرم.
تسلیم! خوب؟
یه پست که باعث نشده من شما رو لینک کنم. اینم نقده خوب حکم که نیست! حتی نقدمم پس می گیرم. اون کامنتمم پاک کن.
سلام...
من ناراحت شدم؟اصلا باور کن...حتی به نقدتم فکر کردم دیدم یه جاهایش درسته اما هر کسی یه سبک نوشتاری داره دلیل بر کلیشه نیست
ایشالا که تو راهت موفق میشی...
واسه منم خیلی زجر آوره وقتایی که حس میکنم همه چیز روزمره شده برام
اوهوم...مرسی گلم
جان؟!
کاش چی ؟!...
منظورم این بود کاشها بی فایدست
اوو
روز مرگی
من مبتلام بهش
اگه راهی برای رهایی پیدا کردی به ما هم بگو
باشه حتما فعلا که دارم میگردم
طاقت بیار رفیق . . .
طاقت چی رفیق؟خب باید طاقت نیارمو روال زندگیمو عوض کنم
میگم بوس نداره اینجا.الان فکر کن بوست کردم.
آپم بیا
اها...باشه
منظورم اینه که طاقت شرایط رو بیار تا بتونی مسیر رو عوض کنی. نه این روال کوفتی رو!
مرسی هانیه جان از راهنماییت ...حتما
سلام همه الان همینجوری شدنانگار امروز دیروزه میفهمی چی میگم که ولی خوب باید امید داشت همین که زنده ایم و نفس میکشیم عالیه با عشق هر روزت رو شروع کن روز قشنگی میشه برات
اره تقریبا همه...
مرسی دوست عزیزم